مضامین گمشده 5

استاندارد

واعظ قزوینی از عالمان و  شاعران و خطیبان سده یازده هجری است. دیوان او را مرحوم دکتر سید حسن سادات ناصری به سال ۱۳۳۹ به عنوان رساله دکتری خویش تصحیح و سپس منتشر کرده است. گویا برگزیده ای از سروده های او به سلیقه مرحوم سید محمد عباسیه کهن در دست چاپ است و آقای محمد علی حضرتی نیز کتابی در شرح احوال و آثار او آماده چاپ دارند. بعضی از ابیات او را بارها از زبان مردم کوچه و بازار  شنیده اید:

ما را بغیر عمر که آمد به سر  دگر
هرگز کسی نکرد ز یاران عیادتی!

روزگاری که منش سر به قدم می سودم
زلف او در عدم آباد کمر می گردید!

از پایهّ بلند ز خود بی خبر شدن
افتادم آن قدر که فتادم به فکر خویش!

ز خود هر چند بگریزم ، همان در بند خود باشم
رم آهوی تصویرم ، شتاب ساکنی دارم!

گفتم ز چه آیا طرب از ما رفته ست
شوق از سر و ذوق طلب از پا رفته ست

  بر چهره چو نردبان چینها دیدم
معلومم شد که عمر بالا رفته ست!

گر شدم محروم دوش از خدمتت معذور دار
بود مهمان عزیزی همچو تنهایی مرا!

نالهّ من ز ناتوانی ها
بی صدا تر ز آب تصویر است!

بر درگه خلق بندگی ما را کشت
هر سو پی نان دوندگی ما را کشت

  فارغ نشویم یک دم از فکر معاش
ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *