مهرگان از آیینهای کهنی است که همچون نوروز از هزاران سال پیش در سرزمین ما و مناطق همجوار رواج داشته است.مآخذ اسلامی مثل التفهیم و تاریخ بلعمی مهرگان را یادآور پیروزی فریدون بر ضحاک و غلبه پاکی بر شر دانسته اند. با وجود اینکه هموطنان زرتشتی ما مهرگان را گرامی می دارند ، اما در متون دینی آنان کمتر اشاره ای به نوروز و مهرگان و سده و….دیده می شود و در اوستا سخنی از این آیینها وجود ندارد. از آنجا که در متون ودایی هم نامی از این آیینها برده نشده ، می توان به این نتیجه رسید که ریشه آیینهای یادشده به روزگارانی پیش از کوچ آریایی ها برمی گردد و قوم یاد شده این جشنها را از بومیان ساکن در فلات ایران یا از مردم بین النهرین فراگرفته اند. وجود اسطوره ها و آیینهایی از این جنس در بین النهرین، وجود سنتی مشترک و چند هزار ساله را در میان ساکنان کهن ایران و مردم بین النهرین در برپایی جشن پاییزی مهرگان- به عنوان جشن خرمن- تایید می کند.
در ایران پس از اسلام نیز جشنهایی چون نوروز و مهرگان مورد توجه بوده اند. دلایل تاریخی فراوانی وجود دارد که این جشنها در دربار خلفای عرب برگزار می شده اند و شاعران عرب ، خلفا و بزرگان دربارها را به این مناسبتها می ستوده اند.این مراسم و آیینهایی چون سده در دربارهای پادشاهان ایرانی و ترک که تحت الحمایه خلافت حکم می راندند نیز باشکوه تمام گرامی داشته می شده…مالیاتهایی که به این مناسبتها از مردم گرفته می شد ، از دلایل توجه حکومتها به این آیینها و حمایت آنان از برپایی جدی آنها بود.
این اوضاع به همین گونه ادامه داشت تا ایلغار جهانسوز مغول پیش آمد و در پی تحولاتی که از این رهگذر رخ داد، بسیاری از رسوم کهن – از جمله جشنهای یادشده- رفته رفته به فراموشی سپرده شدند…..تا اینکه صفویه به روی کار آمدند و مذهب تشیع رسمیت یافت. دوران صفویان فرصت مغتنمی بود که بسیاری از آیینهای کهن در سایه مذهب شیعه احیا شوند و رونق بگیرند. در این میان آیینهایی که با فرهنگ تشیع رابطه بیشتری یافته بودند، مثل نوروز و چهارشنبه سوری، روایی بیشتری گرفتند. به نظر می رسد بسیاری از جزئیات مراسم مذکور و نوروزی که اینک می شناسیم و برپا می داریم محصول همین دوره است.
***
در سالهای حکومت پهلوی به دلایل سیاسی خاص که جای اشاره به آنها در اینجا نیست ، تلاشهای گسترده ای برای احیای مهرگان و سده و ..صورت گرفت . در سالهای اخیر نیز برخی گروهها و جریانات تلاشهایی را جسته و گریخته در این جهت انجام داده اند ، اما همه این تلاشها به دلایلی که اجمالا برخی از آنها رابرخواهیم شمرد ، با شکست رو به رو شده است. این دلایل از این قرار هستند:
۱. جشنهایی مثل مهرگان و تیرگان و بهمنگان و…مربوط به روزگارانی است که نظام هفته ای [ شنبه ، یکشنبه …تا جمعه] مرسوم نبود و هر روز از ماه نامی داشت و مردم یک روز از ماه را که نام روز و هفته با یکدیگر تلاقی می یافت [ مثل روز مهر از ماه مهر] به عنوان روز تعطیل جشن می گرفتند.
۲. مهرگان از آغاز ، جشن پاییزی بوده و مردمانی که در جامعه مبتنی بر کشاورزی زندگی می کردند، به عنوان “جشن خرمن” آن را نیکو می داشتند و حکومتها هم- چنان که گذشت- این فرصت را برای گرفتن مالیات از آنان مغتنم می شمردند! اینک سالهاست که ما از جامعه کشاورزی و روحیات آن زمانه فاصله گرفته ایم و هرچه به دنیای مدرن نزدیک تر شویم این آیینها برای ما غریبه تر خواهند شد!
۳. اینک قرنهاست که روزگار دربارهای حامی آیینهای کهن سپری شده است و از شادخواریهای مهرگان و تیرگان و بهمنگان و … خبری نیست!
۴.کسانی که پس از مشروطه به نیت سوق دادن جامعه به سمت و سوی نوعی مدرنیسم تخیلی- در لوای آیینهای باستانی – به ترویج آیینهای پیش از اسلام روی آوردند ، بدون تردید بزرگترین ضربه ها را به این آیینهای ریشه دار وارد کردند و اسباب بدبینی بخش عظیمی از جامعه به آیینهای کهن و کم رنگ شدن آنها را فراهم آوردند. بعضی از گروههای سیاسیی نیز که در سالهای اخیر جا پای جریانات یادشده نهاده اند، قطعا جز تحریک مقطعی احساسات ملی و برخی بهره برداریهای موسمی چیزی حاصل نخواهند کرد!
***
مهرگان و آیینهایی چون سده به دلایلی که اشاره شد ، قرنهاست که کارکرد خود را در جامعه ما از دست داده اند و به خاطرات قومی ما پیوسته اند. با این همه این آیینها و بسیاری از آیینهای باستانی دیگر ، علی رغم کهنگی زمانی ، رسمهایی زیبا و ارزشمند هستند و می توانند در صورت ایجاد تحولاتی در دید جامعه و روشنفکران و مسئولان مملکتی ، در دنیای مدرن نیز به حیات خود ادامه دهند و اسباب همبستگی بیشتر ملی ما را فراهم کننددر غیر این صورت لاجرم باید روزگار آنها را خاتمه یافته تلقی کرد…یکی از راههای احیای سنت مهرگان- به طور مشخص- در چهارچوب پیشنهاد ذیل عملی است:
جشن مهرگان به دلیل تقارن با ایام آغاز سال تحصیلی در مدارس و دانشگاهها به عنوان “جشن دانش” و دانشوری به رسمیت شناخته شود و در روزهای منتهی به مهرگان مراسمی شاد و پرشکوه در مراکز علمی و آموزشی برپاگردد. بسیاری از رویدادهای علمی ، مثل تقدیم نشانهای علمی و هنری در همین مناسبت می تواند انجام شود. خانواده ها نیز با بزرگداشت این مناسبت قادر خواهند بود در مسیر تشویق فرزندان خویش و ایجاد روحیه دانش طلبی در آنان گامهایی بردارند. بدین ترتیب رابطه مهرگان با جشن خرمن و دنیای ارباب و رعیتی قطع می شود و فلسفه وجودی قابل قبولی – فراتر از تعصبات و احساسات قومی- برای این آیین باستانی به وجود می آید.
تب و تاب آغاز سال تحصیلی که مثل آغاز بهار و نوروز جامعه ما را تحت تاثیر قرار می دهد ، فرصت خوبی است برای بروز کردن مهرگان و ایجاد زمینه اقبال عمومی به آن.چنین تحولی را ضمنا نمی توان با تحریف این سنت یکی دانست ، چرا که دانش طلبی و علم جویی هیچ تناقضی با فلسفه مهرگان ندارد. تحریف در جایی مصداق می یابد که سنتی از بستر خویش خارج شود و به عرصه ای متضاد سوق داده شود.
رسانه های گروهی و صدا و سیما نیز در عمل به این پیشنهاد، وظیفه دارند با روشنگری جدی، رسوبات اندیشه های دوران رضاخانی و پس از آن را که به شیوه ای ناروا و غیرعلمی، برای آیینهای ملی هویتی غیر و ضداسلامی جعل کرده بودند ، از اذهان بزدایند . برخی جریانهای فکری و سیاسی نیز در این میان بهتر است به جای استفاده ابزاری از این آیینها ، به رقابت و تبلیغات سالم روی بیاورند. تنها در این صورت است که می توانیم به احیای دوباره آیینهای ارجمندی چون مهرگان امیدوار باشیم.
مهرگان بر شما مبارک باد!