آنچه از آن مال در این صوفی است
میم دبیر و الف کوفی است
استادان محترمی که این بیت از مخزن الاسرار را شرح کرده اند , اتفاق نظر دارند که نظامی از “الف” و “میم” نظر به مفاهیم مستهجنی داشته که از ذکر آن معذوریم و خواننده محترم را – در صورت ضرورت – به حواشی مرحوم وحید دستگردی و دکتر زنجانی و دیگران ارجاع می دهیم.با توجه به همین برداشت از بیت است که استادان محترم در دانشکده های ادبیات , عموما از شرح و تدریس این بیت شانه خالی می کنند یا با شرم و حیای استادانه خاصی به اجمال از آن در می گذرند!
آیا واقعا چنین است و نظامی از الف و میم مزبور ، رندانه ، کلمات غیرقابل ذکری را در نظر داشته که در چاپ دیوان – مثلا – ایرج میرزا از آنها با نقطه چین[….] یاد کرده اند؟! متاسفانه شارحان محترم و بزرگوار هیچ دلیل و مستندی برای دریافت خویش ذکر نفرموده اند تا امکان داوری علمی در مورد سخن آنان فراهم باشد. [ما هم که خاطری پاک و بی آلایش داریم , هر چه به ذهنمان فشار می آوریم رابطه الف کوفی و میم دبیر را با کنایات مگو درک نمی کنیم!!]
اما مفهوم بیت چیست؟ برای پاسخ به این پرسش باید مفهوم الف کوفی و میم دبیر را با توجه به شواهد توضیح دهیم: الف – در برابر شین – که سه نقطه دارد و حرف ثروتمندی است , از خود هیچ ندارد. و نماد فقر و تهی دستی است. سنایی سروده است:
ای خواجه اگر قامت اقبال توامروز
مانند الف هیچ خم و پیچ ندارد
|
|
|
بسیار تفاخر مکن امروز که فردا
معلوم تو گردد که الف هیچ ندار |
|
|
و انوری می گوید:
با کرَم او الف که هیچ ندارد
در سرش اکنون هوای ثروت شین است
و این بیت مثنوی را هم ببینید که به مفهوم الف و میم اشاره ای گویا دارد:
چون الف چیزی ندارم ای کریم
جز دلی دلتنگ تر از چشم میم
مقصود از میم دبیر یا کاتب نیز در اصطلاح خوشنویسان قدیم “میم مطموس” یعنی چشم بسته و کور در خط رقاع است که می تواند یادآور نقطه و صفر باشد. این مفهوم در “میم مطوق” که نسخه بدل دیگر بیت است ، شاید قوی تر به نظر برسد ، چرا که “طوق” با صفر بی مناسبت نیست.خاقانی سروده است :
هست مطوق چو صفر خصم تو بر تخت خاک
در برش آحاد و صفر یعنی: آه از ندم !
و به همین دلیل است که سنایی الف کوفی را به فقر و عریانی موصوف می داند:
معروف به بی سیمی, مشهور به بی نانی
همچون الف کوفی در عوری و عریانی
در مورد میم دبیر یا کاتب به این دو شاهد – باز هم از خاقانی – توجه فرمایید که در هر دو بر نبودن چشم در نگارش آن تاکید شده است. این ویژگی ، چنان که آشکار است در میم دبیران دیده می شود و شامل همه انواع میم نمی شود:
ببستم حرص را چشم و شکستم آز را دندان
چو میم اندر خط کاتب چو سین در حرف دیوانی
…
وز سر ناوک اجل صورت بخت خصم را
دیده چو میم کاتبان کور شد از مکدری
این نکته را نیز بیفزاییم که در مورد معنی الف کوفی در فرهنگها اتفاق نظر وجود ندارد. برخی همان معنای مورد نظر شارحان محترم را متذکر شده اند و در مآخذی , مثل برهان قاطع و غیاٍث اللغات , الف کوفی “کنایه از هرچیز خمیده و کج” دانسته شده که لابد به نوع خاصی از کتابت الف در خطوط قدیمی اشاره دارد. البته اگر این معنا مد نظر نظامی بوده باشد , هر گونه برداشت کج اندیشانه را منتفی می کند. کما لایخفی علی المتاملین!!
بنا بر آنچه گذشت , نظامی به سادگی و با توجه به نمادهای حروف در فرهنگ خوشنویسان و دبیران قدیم، به فقر و ناداری شخصیت قصه خودش (صوفی) و صفر و تهی دست بودن وی اشاره دارد!مقصود شاعر آن است که از مال مورد نظر( اموال به ودیعه نهاده شده حاجی) در دست این صوفی ، تنها الف کوفی و میم دبیر باقی است که این دو نیز معادل صفر و هیچ اند.بنابراین هیچ معنای مستهجن و به دور از ادبی در این بیت وجود ندارد ، و نهایت اینکه معنای مورد نظر شارحان محترم را احیانا تنها به عنوان یک مفهوم فرعی و ایهامی می توان پذیرفت که به بیت پرتوی از طنز تابانده است !
بعد از تحریر: این بحث سبب خیر شده و استاد ابن محمود مطلبی در باب نشانه شناسی حروف تقریر فرموده اند که شیرین و خواندنی است. اینجا را کلیک بفرمایید!