در غزل پست قبلی که به مقتضای مفهوم ، تغییری در ردیف داده شده و در بیت آخر “بود” به “شد” مبدل شده بود ، تعدادی از دوستان تصور کرده بودند که اشتباه تایپی صورت گرفته و تعدادی از اساتید نیز این کار – یا به قول برخی از دوستان “شگرد” – را از جانب بنده رفتاری “جوانانه” و در راستای گرایش به غزل پست مدرن ارزیابی فرموده بودند!!
در این مورد خاص ، ذکر این نکته لازم می نماید که تغییر ردیف حداقل از قرن هفتم در شعر فارسی سابقه دارد و برخی از شاعران و سخنوران به مقتضای ضرورت و بی آنکه خواسته باشند اداهای جوانانه یا پست مدرن از خودشان در بیاورند، به تغییر و تبدیل ردیف در اثنای شعر روی آورده اند.بنابر این، تغییر ردیف را نباید امری غریب محسوب کرد.این ماجرا – بی آنکه از نوگرایی و بدعت رویگردان باشیم- ربطی هم به تکلفها و تفننهای پست مدرنانه و غیر آن ندارد ، مگر اینکه مثل برخی از دوستان پست مدرن خواسته باشیم سابقه این گونه شعر را در روزگار رودکی و کمی قبل یا بعد از او نشان بدهیم!!
مثلا کمال اسماعیل اصفهانی(متوفی ۶۳۵ ه ق ) در قصیده ای با مطلع:
سپیده دم که نسیم بهار می آمد
نگاه کردم و دیدم که یار می آید
در لابه لای سخن “می آمد” را به “می آید” تغییر داده و گفته است:
ز بهر حال ز ماضی شدم به مستقبل
که بر انام چنین خوشگوار می آید
زهی رسیده به جایی که پیش دانش تو
همه نهان سپهر آشکار می آید
البته همان گونه که مشاهده می شود این تبدیل ناگهانی نیست و شاعر با چراغ زدن و اعلام ، این تغییر مسیر را انجام داده است. خواجه نصیر طوسی نیز در معیار الاشعار با اشاره به موضوع ردیف در شعر فرموده است:
تکرار ردیف واجب بوَد ، مگر در ترجیعها ، یا آنجا که شاعر به طریق بدعت ردیف بگرداند، یا ترک کند و ذکر علت و ایراد کند….و هر بدعت که مقبول و لطیف بوَد نوعی از صنعت باشد.
در مورد این موضوع مراجعه بفرمایید به توضیحات سودمند آقای رحیم مسلمانیان در کتاب پارسی دری.
در نظرسنجی بلاگفا
فصل فاصله
یکی از وبلاگهای برتر در زمینه هنر و ادبیات شناختهشده است.