عیارهّ ذوفنون مردافکن
باغی به حصار تنگ پیراهن
باغی به حصار تنگ پیراهن
در پیش نگاه گرم و گویایش
مفهوم تمام واژه ها الکن
مفهوم تمام واژه ها الکن
دل بستن او اگرچه گاه آسان
سخت است بر او همیشه دل کندن
او نرم تر از حریر و فهم او
برّنده تر از صلابت آهن
می بوید از هزارها فرسنگ
می جوید از میان صدها تن
معصوم تر از فرشته ، اما گاه
شیطان تر، از هزار اهریمن !
وقتی که به او دروغ می گویی
پی برده به یک کرشمه معمولا !
در دیدهّ پاک او نمی ارزند
نامردم ِ برزنی به یک ارزن
این راز شگفت عالم ماده
در پرده نهان ز چشم ما و من
سرکش تر از غریزه ای وحشی ست
احساسات زنانهّ یک زن !