علاء الدولۀ سمنانی (657-736ه ق) دررسالۀ چهل مجلس خود گزارشهای شگفتی از خوارق عادات عارفان ارائه می کند که برای مردم روزگار ما آنها که نگاهشان در پیلۀ تنگ مادیت اسیر مانده است باورنکردنی می نماید ,اما او با قاطعیتی از تجربیات عرفانی خود و دیگر عارفان سخن می گوید که تردید را دچار تردید می کند. قسمتی از سخنان او را بخوانیم:
رسول علیه السلام به آسمانها برفت بی خرق و التیام و ما را تحقیق شده است که بعضی از امت او هستند که از در و دیوار بیرون می آیند و باز در می روند بی خرق و التیام.
و کس باشد که توجه کند به کعبه, کعبه را بیند نزدیک خود, چنان که دوسه گام بنهد, در حرم رود بی آنکه کعبه از جای خود برود.
همچنین وقت باشد که آفتاب نزدیک شود به غروب, توجه کند, حق تعالی آن ساعت را ممتد گرداندتا نماز دیگر را به وقت بگزارد, بی آنکه در گردش افلاک تغییر پدید آید.
وی سپس به مشاهدات شخصی اش اشاره می کند:
و ما در غیب مشاهده کردیم که گاه بوده است که هزار سال در دریا سیر می کردیم, چنان که شب و روز را می شمردیم و رمضانها روزه می داشتیم و نماز عید می گزاردیم تا هزارسال تمام می شد, چون از غیب بازمی آمدیم , همان قدر بیش نبود که بعد از نماز بامداد و پیش از برآمدن آفتاب.
و در غیب خود از این انواع بسیار باشد…
این گزارشهای علاء الدوله را می توان بر اساس نسبیت زمان توجیه کرد, اما شاید بهتر باشد کمی نگاهمان به حقیقت منعطف تر بکنیم و از جمود و دگم اندیشی های متداول اندکی فاصله بگیریم!