با ما همان حکایت گاو دهل زن است
این ضبط طبق چاپ فروغی است اما یغمایی و یوسفی “گاو و دهل زن” ضبط کرده اند. اما حکایت گاو دهل زن یا گاو و دهل زن چیست؟
خطیب رهبر در ذیل بیت این توضیحات را آورده است:
“دهل:طبل بزرگ ونقاره و تبیره- در نسخه بدل «گاو و دهل زن» به جای «گاو دهل زن» آمده که بر متن ترجیح دارد.
معنی بیت: ستم مراقبان و نگهبانان کوی یار و طعنه آنان بر من داستان گاوی است که دهلنواز بر پشت او طبل می کوبد و گاو را از بانگ دهل بیم و نگرانی نباشد.”(دیوان غزلیات،شرح خطیب رهبر،ص۱۲۳ )
مرحوم برگ نیسی نیز در شرح بیت به این نکات اشاره کرده است:
روایت چاپ یغمایی “گاو و دهل زن” است. مراد از “حکایت گاو دهل زن” حال و روز گاو شخصی است که دهل می زند، چنین گاوی به صدای طبل عادت دارد و از آن وحشت نمی کند و به اصطلاح “گوشش پر است” و اعتنایی نمی کند. مترادف است با ضرب المثل های ” یک گوشش در است یک گوشش دروازه ؛ شتر نقاره خانه است؛ شتر زنبورک خانه است؛ اسب نقاره چی است.”
به نظر می رسد که استاد خطیب رهبر با آنکه نسخه “گاو و دهل زن” را ترجیح داده ، در عمل ضبط فروغی را برگزیده و بر اساس آن به شرح بیت پرداخته است. توضیحات مرحوم برگ نیسی هم به وضوح مبتنی بر چاپ فروغی است. مضمون توضیحات هر دو شارح نیز در مورد بیت تقریباً یکی است .
این را می دانیم که کاروانیان طبل و دهل را که از لوازم سفر بوده بر پشت شتر که حیوانی سفری بوده حمل می کرده اند و مولوی نیز در داستان پسرک طبل زن به این نکته اشاره کرده است:
اشتری بُد کو بُدی حمّال کوس
بختی ای بُد پیشرو همچون خروس
اما این چه ربطی به گاو دارد؟ و آیا واقعاً، آن گونه که خطیب رهبر نوشته است، دهل زنان دهل خود را پشت گاو می نهاده اند؟! حیوان کندرویی مثل گاو را که به کار شخم زمین می آید چه کار به دهل نوازی؟!
دیگر اینکه اگر نظر برگ نیسی بپذیریم که منظور سعدی از گاو دهل زن ضرب المثل هایی از قبیل شتر نقاره خانه و زنبورک خانه بوده چرا از همان تعبیرات استفاده نکرده و پای گاو را به میان کشیده است؟!
برای فهم دقیق بیت سعدی باید به چند نکته توجه کرد:
گاو از نظر قدما حیوانی است گران گوش تا بدان جا که در متون قدیمی “گاوگوش” را به معنی “سست گوش” آورده اند. ابن یمین به طنز در باره باره (اسب) کسی که سنگین گوش و ترسو بوده سروده است:
جز باره گاوگوش اشتردل او
کس لاشه خری به صورت اسب ندید!
تعبیر دیگری که در خاقانی، بر اساس همین باور آمده، ” در گوش گاو خفتن” به معنی آسودگی و فارغ البال بودن است:
در گوش گاو خفته ام از امن کز عطاش
با گنج گاو و دولت بیدار می روم
بر اساس این مقدمات، بی اعتنایی گاو به هیاهوی دهل نه به دلیل عادت داشتن او به سر و صدا، بلکه به دلیل گران گوشی اوست. اصولاً هیچ دلیل و قرینه ای وجود ندارد که نشان بدهد میان گاو و دهل نوازی رابطه ای وجود داشته یا دهل نوازان بدین منظور از گاو استفاده کرده باشند. بنابراین حکایت گاو و دهل زن و مفهوم بیت سعدی از این قرار است:
جور رقیب و سرزنش اهل روزگار در مورد من همچون ماجرای گاو است که گوشش، به دلیل ثقل سامعه، به دهل زن بدهکار نیست و بدان توجه نمی کند!
و این تفسیر بیش از آنکه با ضبط “گاو دهل زن” سازگار باشد با ضبط ” گاو و دهل زن” تناسب دارد و با پذیرش آن می توان با آرامش خاطر ضبط یغمایی و یوسفی را بر ضبط فروغی رجحان داد.