شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مهپیکر او سیر ندیدیم و برفت
یکی از تعابیر بحثانگیز حافظ که باعث شده برخی از اهل ادب بر او خرده بگیرند و وی را به نابهنجارگویی و کاربرد تعابیر ناموجه متهم کنند همین روی مهپیکر است.اشکال اینجاست که چگونه میتوان پیکر را به روی اسناد داد. صورت بهنجار و رایج این تعبیر روی ماه و پیکر چون ماه و معشوق ماهپیکر است که شواهد فراوانی در متون دارد. علیالقاعده حافظ هم باید میگفت: روی ماه او را سیر ندیدیم و….
سعید حمیدیان با باریکبینی تحسینانگیز خویش تعبیرات مشابهی را در یکی دو بیت از خواجو که سخن خواجه طرز سخن او را دارد نشان داده و تعبیر حافظ را توجیهپذیر دانسته است. به عقیده ایشان پیکر را در اینجا میتوان به معنی مطلق نقش و نگار دانست، چرا که در برخی متون، از جمله ابیاتی از شاهنامه پیکر به معنی نقش و نگار آمده است.
در تکمیل سخن استاد حمیدیان باید عرض کنیم که تعبیر روی مهپیکر سابقهای کهن در متون فارسی دارد و اگر این ترکیب را خطا بشماریم باید این خطا را به دیگران هم نسبت بدهیم. از جمله در ویس و رامین که متنی است قرن پنجمی میخوانیم:
شه بیدل به باغاندر غنوده
نگارش روی مهپیکر شخوده
پس آنگه روی مهپیکر بیاراست
سر مشکینگله بر گل بپیراست
تعابیری چون صورت مهپیکر و عارض مهپیکر در دیوان ابن یمین و سیف فرغانی و…آمده است که نشان میدهد این ترکیب در نظر پیشینیان غریب تلقی نمیشده است و کسانی که حافظ را به دلیل این تعبیر و امثال آن به خطا متهم میکنند افراد چندان صاحباطلاعی نیستند.
اما توجیه جناب حمیدیان که روی مهپیکر را به معنی داری چهرهای با نقش و نگار ماه دانستهاند خالی از غرابت نیست، چرا که نقش و نگار ماه همان کلف و خطوط روی قمر است که مفهوم چندان دلنشینی ندارد و روی مهپیکر در این صورت به معنی چهره لک و پیس دار-همچون صورت ماه- خواهد بود! خاقانی با اشاره به کلفههای روی ماه سروده است:
ماهیست دلش رونده، لیکن
از نقص کسوف و کلفه ایمن
به نظر میرسد برای اینکه به توجیهی درخور سخن بلند خواجه شیراز برسیم بهتر است به این احتمالات توجه کنیم:
الف) ماهپیکر در اینجا در مجموع به معنی درخشان و زیباست و روی ماه پیکر یعنی روی درخشان و زیبا!
ب) پیکر را میتوان ادات تشبیه دانست ، چنانکه در این بیت خاقانی که عنقاپیکر را به معنی عنقاوار آورده است ، چرا که دلیلی ندارد شاعر خود را در پیکر به پرنده شگفتانگیز و غولپیکری چون عنقا تشبیه کرده باشد:
در مقام عز عزلت در صف دیوان عهد
راست گویی روستمپیکار و عنقاپیکرم
یکی از معانی پیکر در متون پیشینیان و فرهنگها نیز صورت و شکل است که موید همین معنی است.
ج)ضرورتی نیست که ماه را به معنی بدر و ماه تمام بگیریم. ماه را میتوان بدون هیچ مجازگویی به معنی هلال دانست.شواهد فراوانی برای این کاربرد میتوان نشان داد. از جمله امیرمعزی رایت ممدوح را که مزین به شکل هلال بوده و نیز نعل اسبان او را که خمیده- همچون هلال است- این گونه توصیف کرده است:
آسمان آراسته ست از رایت مهپیکرش
از سم اسبان او روی زمین مهپیکر است
میدانیم که درفشها و رایتها در گذشته مزین به نقش هلال بوده است.باز هم امیرمعزی سروده است:
ای هلال رایت تو آفتاب افتخار
ای زمین حضرت تو آسمان احتشام
بنابر این روی مهپیکر را در بیت حافظ میتوان چهره هلالگونه معشوق دانست. با این توضیح که شاعران پیشین معشوق نورسته را که حسنی روزافزون دارد به هلال تشبیه میکردند. وجه شبه در این تشبیه میتواند، علاوه بر آنچه گذشت، مطلوب بودن دیدار معشوق- همچون هلال عید- و کوتاهی دیدار او باشد، چرا که هلال خیلی زود رخ پنهان میکند و نظارگان را در حسرت دیدار مینشاند.
این نکته که حافظ در بیت خود بر سیرندیدن روی یار تاکید کرده میتواند همین مفهوم را تقویت کند و به آن مفهومی عمیقتر ببخشد.