تصور همۀ ما این است که دستمال کاغذی پدیده و کالایی است که ما در چند دهۀ اخیر و به برکت آشنایی با تمدن جدید با آن آشنا شدهایم. امّا شواهدی که در متون کهن سخنوران فارسی برجای مانده نشان میدهد که دست کم پادشاهان قدیم ایران، و لابد کسانی که دستشان به دهانشان میرسیده، بر سر سفره برای تمیز کردن دست و دهان خودشان از نوعی دستمال کاغذی استفاده میکردهاند.
شاید نخستین سندی که در این زمینه در دست داریم یک نامۀ عربی مفصل از خاقانی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم است. او این نامه را به یکی از بزرگان و عالمان و عارفان ایرانی به نام قطبالدّین ابهری نوشته است. رابطۀ خاقانی و قطبالدّین ابهری رابطهای جدّی و صمیمانه بوده است. خاقانی علاوه بر این نامۀ عربی که به دست این حقیر و یاری یکی از دوستان دانشجو تصحیح شده و در آستانۀ انتشار است، یک نامۀ فارسی مبسوط هم به زبان فارسی به قطبالدّین ابهری دارد که در منشئات چاپ استاد محمّد روشن نقل شده است. این هر دو نامه از لحاظ شناخت خاقانی و قطبالدّین ابهری و روزگار و زمانۀ این دو دارای اهمیّت است.
باری، خاقانی در بخشی از نامۀ عربی خود به توصیف کاغذهایی میپردازد که در خونج یا خونه، از شهرهای آذربایجان قدیم و در نزدیکی شهر میانه، تولید میشده و پادشاهان، از فرط لطافت، از آن برای پاک کردن دهان خویش در هنگام نشستن بر سفرۀ طعام بهره میبردهاند. نوشتۀ خاقانی، علاوه بر این از لحاظ پیشینۀ صنعت کاغذسازی در آذربایجان نیز اهمیّت دارد، چرا که در آن به چهار مرکز مهمّ تولید کاغذ که در آن روزگار شامل شام و بغداد و سمرقند و همین شهر خونج بوده نیز اشاره میکند.
امّا همین اطّلاع در زمینۀ استفاده از کاغذ به عنوان دستمال در جوامعالحکایات عوفی، از آثار قرن هفتم، نیز تکرار شده است؛ آنجا که در شرح ماجرایی از زندگی سلطان غزنوی مینویسد:
مردک آن بساط بازکشید و دستار خوان بگسترد و نان پاکیزه بر آنجا نهاد و آن دو سر را فروافشاند و ترب و تره بر روی آن ریخت و نمک به دو جا بریخت. چون او و وزیر آنجا رسیدند لشکر از ایشان دور بود، آن مرد برخاست و گفت: ای خداوند به روان امیر سبکتگین که فرودآیی و یک لقمه طعام بر نمک زنی. سلطان را چون سوگند داد و گرسنه بود پیاده شد و با [احمد] حسن میمندی آنجا بنشستند و آن طعام خوردن گرفتند. و چون از آن فارغ شدند پارۀ کاغذ بدیشان داد تا دست و دهان پاک کردند، و آن دستار خوان گرد آورد، و آن کاغذ شکر و بادام مغز پیش ایشان نهاد و از آن صراحی شراب در پیاله کرد و بخورد، آنگاه پیاله را بشست.
بنابر این بیآنکه خواسته باشیم به شیوۀ برخی باستانگرایان معاصر ریشۀ همه رسوم و کالاها و پدیدههای روزگار مدرن، اعم از والنتاین و کراوات و پیتزا و …را به گذشتگان خودمان نسبت بدهیم و مدّعی شویم که دیگران، چه بسا، این پدیدهها را از ما ربودهاند، میتوانیم بر اساس شواهد یادشده و مستندات دیگری از این دست نشان بدهیم که دستمال کاغذی در گذشتۀ ما مسبوق به سابقه است. این در حالی است که بر اساس محتویات ویکیپدیا تولید دستمال کاغذی “کلینیکس” که ظاهراً نخستین و مشهورترین برند دستمال کاغذی در جهان است از سال ۱۹۲۴ م فراتر نمیرود!
درود بر شما ، روزگار نیک
برخی از نوشتارهای ارزشمند شما همسو با جستارهای پایگاه مهرمیهن می باشد و ما برآنیم آنها را در مهرمیهن پخش نماییم . چنانچه با پخش برخی از جستارهای خود در مهرمیهن همداستان هستید ، خواهشمندیم با فرستادن پیامی به رایانامه ی مهرمیهن ، همداستانی خود را برای ما نمایان سازید .
با سپاس و آرزوی پیروزی و بهروزی .