راوندی در راحهالصّدور روایتی از شمسالدّین احمدبن منوچهر شصتکله، شاعر قرن ششم، نقل میکند که از لحاظ شیوههای آموزش فنّ شعر و نقد ادبی در روزگاران قدیم قابل توجّه است. از این روایت درمییابیم که
۱٫ در آن روزگار برخی از استادان و شاعران شناختهشده، به مکتبخانهها میرفتند و به دنبال کسانی میگشتند که صاحب ذوق و استعداد شاعری بودهاند؛
۲٫ این استادان از دانشآموزان مکتب امتحان شعر میگرفتند تا به قوّت طبع آنان پی ببرند؛ به اینگونه که مصراعی را برای هر یک از آنها می خواندند و از آنها میخواستند ارتجالاً چند بیت بر وزن آن بگویند و اگر کودکی را در مکتب در این کار توانا میدیدند او را تشویق میکردند؛
۳٫ آنها از دانشآموزان مستعد میخواستند که برای شروع کار از شاعران متأخّر آغاز کنند و به دلخواه خودشان از شعر آنان حدود ۲۰۰ بیت انتخاب و آن را بهخوبی یاد بگیرند؛
۴٫ شعر و امثال عرب از دروسی بوده که آموختن آن به شاعران جوان و تازهکار توصیه میشده است؛
۵٫ شاهنامه و ابیات حکمی آن بیش از متون دیگر مورد توجّه بوده و شاعران جوان به مطالعۀ پیوستۀ آن سفارش میشدهاند؛
۶٫ شاعران تازهکار از خواندن و حتّی شنیدن متون شعری دقیق و دارای نکات عرفانی و فلسفی قدما، از قبیل شعر سنایی و عنصری و معزّی و رودکی، نهی میشدند.
متن راوندی از این قرار است:
«امیرالشّعرا و سفیرالکُبَرا، شمسالدّین احمدبن منوچهر شصتکُله…حکایت کرد که سیّد اشرف به همذان رسیذ، در مکتبها میگردیذ و میدیذ تا که را طبع شعر است. مصراعی به من داذ تا بر آن وزن دو سه بیت گفتم. به سمع رضا اصغا فرموذ و مرا بذان بستوذ و حثّ و تحریض واجب داشت و گفت:
از اشعار متأخّران چون عمادی و انوری و سیّد اشرف و بُلفَرج رونی و امثالِ عرب و اشعار تازی و حِکَم شاهنامه آنچه طبع تو بدان میل کنذ، قدر دویست بیت از هر جا اختیار کن و یادگیر و بر خواندن شاهنامه مواظبت نمای تا شعر به غایت رسذ و از شعر سنایی و عنصری و معزّی و روذکی اجتناب کن، هرگز نشنوی و نخوانی که آن طبعهای بلند است طبع تو ببندذ و از مقصود باز دارذ.
شمسالدّین شصتکله گفت: من و چند کس این وصیّت را به جای آوردیم و به مقصود رسیذیم و غایتِ مطلوب بدیذیم.»