استاندارد

هزاران جاده پیش گام‌های خسته من بود
هدف تنهای تنها رفتن و… همواره رفتن بود

سرابی در سرابی بود اگر سرمنزلی دیدم
تمنّای مُحالی بود اگر شوق رسیدن بود

جنینی بود شادی نطفه‌اش از مرگ آبستن
که زهدان جهان از زادن شادی سترون بود

دلم پوسید در زنجیره این دور بی‌پایان
نهاد این جهان جز با فراق و درد دشمن بود

نه تدبیریّ و نه رایی، نه اوج نیروانایی
تناسخ نیز در این چرخه اوهام برهمن بود

جهالت‌ها و غفلت‌ها بهای شادمانی‌هاست
کجا این نعمت این‌جا قسمت جان و تن من بود

دل از یاران بریدم چون به‌رغم قصّه‌ها دیدم
تهمتن هم اسیر چاه بی‌فریاد بیژن بود

به آرامش رسیدم وقتی از آسودگی رستم
که سرِّ جُستن آرامش از آرام رَستن بود!

دفع بلا/ دفع وبا

استاندارد

گر می‌فروش حاجت رندان رواکند
ایزد گنه ببخشد و دفع بلا کند

نسخه‌های کهن حافظ به جای “دفع بلا” که ضبط غنی، قزوینی است، “دفع وبا” دارند که همین درست است. گویا کسانی که نکتۀ این ضبط را درنیافته‌اند، آن را به دفع بلا تبدیل کرده‌اند.
امّا آنان که ضبط دفع وبا را پذیرفته‌اند نیز در توجیه آن با مشکلاتی روبه‌رو شده‌اند؛ مثلاً خانلری نوشته است:
آنچه این معنی را تأیید می‌کند، این است که در طبّ قدیم نوشیدن شراب را در دوران شیوع وبا از وسایل پیشگیری و عدم ابتلای به مرض می‌شمردند.
امّا این معنی این اشکال بزرگ را دارد که دفع وبا در بیت به “ایزد” نسبت داده شده، نه باده!
شاید برای دفع همین اشکال است که حمیدیان وبا را در این‌جا در معنای بلای عام و یا دارای ایهام به مرض خاص و بلای عام گرفته است تا بی‌ربطی وبا و گناه را توجیه کرده باشد. ایشان شواهدی هم از خاقانی و مولوی آورده‌اند که نشان دهند وبا در متون دیگر هم به معنی بلا آمده است. البتّه دلالت برخی از شواهدی که آورده‌اند، بر معنای مورد نظر محلّ نظر و اشکال است.
به نظر می‌رسد که برای درک بهتر بیت و حلّ اشکال آن توجّه به دو نکته لازم است:
یک) وبا در گذشته نام عامّی بوده است برای بیماری‌های واگیردارکه معمولاً به سبب عفونت هوا و آلودگی محیط پدید می‌آمده و گروه‌گروه مردم را به کام مرگ می‌کشیده است؛
دو) درکنار باور پیشین، این باور نیز درمیان مردم وجود داشته که وبا معلول خشم خداست و هنگامی که گناهانی درمیان جامعه رواج می‌یابد ایزد مردم را به وبا مبتلا می‌کند تا آنان به خود بیایند و ترک گناه کنند.
مولوی در مثنوی درهمین حال‌وهوا سروده است:
ابر برنآید پی دفع زکات
وز زنا افتد وبا اندر جهات
یعنی اگر مردم زکات نپردازند خشک‌سالی می‌شود و بر اثر زشت‌کاری وبا شیوع می‌یابد.
بنابرآنچه گذشت معنی بیت به‌روشنی و بدون هیچ تکلّفی این است:
اگر می‌فروش برای کار خیر حاجت رندان را روا کند، خدا نیز از کَرَم خویش گناهان خلق را که باعث شیوع وبا شده خواهد بخشید و وبا را از آنان دور خواهد کرد.