ز وصف حسن تو حافظ چگونه نطق زند
که چون صفات الهی ورای ادراکی
تعبیر نطق زدن به معنی سخن گفتن و دم زدن یکی دیگر از غرایب حافظ است که در این بیت آمده است.البته این تعبیر برای ما غریب است که به دلیل تحولات زبانی و فرهنگی از زبان حافظ دور افتاده ایم و ممکن است حتی تصور کنیم حافظ این تعبیر را از پیش خود ساخته یا در کاربرد آن دچار لغزش و خطای زبانی شده است.نطق زدن در متون ادب فارسی فراوان آمده است و ما به عنوان شاهد به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
مجیر بیلقانی در قرن ششم سروده است:
نطق به یادت نزد سوسن از آن الکن است
سرمه ز خاکت نساخت نرگس از آن اکمه(=نابینا) است
و جمال شروانی باز هم از شاعران سده ششم گوید:
دی دلبر من رموز از حق می گفت
بگذار رموز سحر مطلق می گفت
لعلش ز بیان نطق نمی زد لیکن
رویش به زبان حال انالحق می گفت
در مجالس سبعه آمده است:
اول مرغی که در سحرگاه محبت نطق صدق زد او بود.
و حافظ خود در جایی دیگر-البته با اندک تفاوتی در تلفظ نطق- سروده است:
مجد دین سرور و سلطان قضات اسماعیل
که زدی کلک زبان آورش از شرع نطق