ماجرای تکان دهنده ای که در قرن چهارم بر حسین منصور حلاج گذشت , باعث شد که کمابیش دیگر عارفان به نوعی نهانگرایی و تقیه روی بیاورند و البته عظمت فاجعه نیز آن قدر بود که نگاهها را از همه سو به طرف حلاج منعطف کرد و باعث شد در آن هیاهو ، بسیاری از بزرگان تصوف آن چنان که بودند , دیده نشوند و عظمت آنان به چشم نیاید.
یکی از بزرگترین و اصیل ترین عارفان آن روزگار ،و در عین حال متفاوت ترین آنها، محمد بن عبدالجبار النفّری( به کسر نون و تشدید فاء) است. نفّری شخصیت بسیار مبهمی دارد. نام و زادگاه و تاریخ درگذشت و سوانح زندگی او به درستی دانسته نیست. حاجی خلیفه او را درگذشته به سال 354 ه ق دانسته. زادگاه او گویا در نزدیکی کوفه یا بصره بوده است. مذهب فقهی و کلامی او را به قرینه زادگاه و بخشهایی از کتاب المواقف او تشیع دانسته اند. ابن عربی نیز چندبار در فتوحات مکیه از او نام برده است.
کتاب المواقف نثری ناب و متفاوت و خیال انگیز و تاویل پذیر دارد. این اثر را آربری به سال 1934 م برای اولین بار چاپ کرده و پس از آن بارها به همراه کتاب المخاطبات او به چاپ رسیده است. شخصیت و زبان متفاوت و درونمایه شگفت انگیز نوشته های این عارف دیرینه در سالهای اخیر در جهان عرب به طرز غریبی شهرت یافته است . منتقدان و روشنفکرانی از قبیل ادونیس به صورت جدی مجذوب او و زبان آثارش شده اند. به گونه ای که شهرت نفّری در حال حاضر در میان شاعران و منتقدان ادبی عرب بسی بیشتر از شهرت او در میان اصحاب کلام و تصوف است.همین جناب ادونیس به افتخار نام بلند نفّری مجله مشهور ادبی خود را المواقف نامیده است.
در سالهای اخیز برخی از جملات نفّری درکشورهای عربی و بین اهل فرهنگ، حکم مثل رایج را یافته و به مناسبتهای مختلف در نشریات و کتابها و گفتار ها به کار می رود, از مشهورترین سخنان نفّری این عبارت نغز و شگفت است : «کلما اتسعت الرویا ضاقت العباره» که گاه به شکل “کلما اتسعت الرویه…” و”.. اتسعت الفکره..” نیز روایت می شود. مفهوم اجمالی و ساده شده این عبارت آن است که هرچه معنا افزون شود و دیدار ما از حقیقت گسترش یابد , زبان و عبارت به تنگنا دچار می آید.
نظیر این مضمون کمابیش در سخنان عارفان پارسیگو نیز آمده است. از جمله شیخ محمود شبستری سروده است:
معانی هرگز اندر حرف ناید
که بحر قلزم اندر ظرف ناید
چو ما از حرف خود در تنگناییم
چرا چیزی دگر بر او فزاییم
جالب اینجاست که شهرت نفّری و سخن او چند سالی است به ادبیات معاصر فارسی نیز رسیده و خواص اهل شعر به او توجه نشان می دهند. از جمله روشنفکران ایرانی که به نفّری ارادتی نشان می دهند ، بیش از همه می توان به شاعر جریان ساز روزگار ما یدالله رویایی اشاره کرد . او رویکرد به” حجم” و انتزاع را با توجه به سخن نفّری ، نوعی “گسترش رویا” می شمارد که ایجاز و ابهام و “تنگنای عبارات شعری” را در پی خواهد داشت. او – به سان برخی منتقدان عرب – عکس قضیه بیان شده در سخن نفّری را نیز صادق می داند و می نویسد:
به بیان دیگر، پرهیز از انتزاع وگریز از آبستراکسیون، زندگی زبانی و زبانشناختی ِقطعه شعر را (یعنی میدان تجربه را) محدود میكند. چنین چیزی مرا به یاد جمله قصار هزارسالهای از فرزانه بزرگ، شاعر بصره، عباس نفری میاندازد: « هر آنچه به رؤیا وسعت میدهد عبارت را تنگ می كند». روی دیگر این سخن به ما میگوید: آدم بی رؤیا پر حرف میشود .
البته ترجمه رویایی از عبارت نفّری چندان هم دقیق نیست و به برداشتی نسبتا آزاد از سخنی ژرف شباهت دارد.