نه رخصت بی صبری و نه طاقت صبر
این سوی افق مِه است و آن سو همه ابر
یک سینه رنجور و تب دوری دوست ؟!
یک مردهّ بی گور و شب اول قبر ؟!
نه رخصت بی صبری و نه طاقت صبر
این سوی افق مِه است و آن سو همه ابر
یک سینه رنجور و تب دوری دوست ؟!
یک مردهّ بی گور و شب اول قبر ؟!