خانه به دوش ِ فنا در شب طوفانی ام
داغ کدامین خطا خورده به پیشانی امهمسفر بادها ، رفته ام از یادها
فاصله ای نیست تا لحظهّ ویرانی ام
داغ کدامین خطا خورده به پیشانی امهمسفر بادها ، رفته ام از یادها
فاصله ای نیست تا لحظهّ ویرانی ام
خوب ، نه آن گونه خوب ، تا به بهشتم بری
بد ، نه بدانگونه بد ، تا که بسوزانی ام
سایهّ اهریمن است ، یا شبحی از من است
این که نفس می کشد در من پنهانی ام
کولی زلفت شبی خیمه بر این دشت زد
آه که تعبیر شد خواب پریشانی ام
در شب غربت مپرس حال خراب مرا
یکسره طوفانی ام ، یکسره بارانی ام…
مهر ۷۰