یه روز یه ابر بی قرار
تو آسمون شوره زاراومد و رعد و برقی زد
شبیه ابرای بهار
تو آسمون شوره زاراومد و رعد و برقی زد
شبیه ابرای بهار
ابری که خورشیدو گرفت
از آسمون وصله دار
تشنگی رو روونه کرد
تو کرتهای پر غبار
چه روزایی که گم شدن
تو تشنگی ، تو انتظار…
دس رو دلم نذار دیگه
ای ابر لعنتی نبار
باشه… تو هم غریبه شو
تو هم منو تنها بذار !