موج شب است در بر آیینه ریخته
یا گیسوان توست که بر سینه ریخته ؟
یا گیسوان توست که بر سینه ریخته ؟
لبخند می زنی و جهان تازه می شود
انگار هر طرف گل و آیینه ریخته
انگار هر طرف گل و آیینه ریخته
گل کرده است پیچک خشک حیاط و باز
عطر اقاقیاست که بر چینه * ریخته
درعشق ، پای مرد فرو می شود زبس
باران عشق در شب دوشینه ریخته
در هر خرابه خرمن زرین آفتاب
گنجینه هاست بر سر گنجینه ریخته…
اینها همه به یمن حضور تو است و عشق
در کوچه ها وگرنه غم و کینه ریخته !
*چینه : دیوار