شب
در خیابانهای شب
جایی برای پرسه زدن من
باقی نمانده است
چشمانت
همه مساحت شب راگرفته اند!
جایی برای پرسه زدن من
باقی نمانده است
چشمانت
همه مساحت شب راگرفته اند!
خورشید
خروس و شعر
دچار خود بزرگ بینی اند
چون خیال می کنند
آفتاب صبح
از گلویشان طلوع می کند!
دچار خود بزرگ بینی اند
چون خیال می کنند
آفتاب صبح
از گلویشان طلوع می کند!
موسیقی
بارانهای اروپا
سوناتهای بتهون را می نوازند
و بارانهای سرزمینم
زخمهای “سید درویش”* را
و من بی تردید
هوادار این مرد اسکندرانی هستم
که ماه اندوه
و گلدسته های حسین (ع)
در حنجره اش می درخشند!
*سید درویش: موسیقیدان مشهور عرب که اهل اسکندریه مصر بود و به سال ۱۹۲۳م درگذشت.